مطالب زیر توسط آیدین نوشته
شده است!
غزل
|
سه شنبه 84 اردیبهشت 6 ساعت 7:48 عصر |
کردند ننگ و زشت دیدیم ظلم و جور گفتند سرنوشت گفتیم سرنوشت
این رسم آدمیست این رانده از بهشت هر آنچه خواست کرد با نام سرنوشت
با من خطا نمود بی عشق و بی وفا بد ذات و بدسرشت
گفتم چنین ستم با من روا نبود گفتا نه از من است ایزد چنین نوشت! *** این رانده از بهشت هر آنچه خواست کرد با نام سرنوشت *** وقتی که شب رسید زخم سه تیغ دوست دیرینه یار را در جای کشته بود
انصافتان کجاست؟ آیا چنین سترگ این قصه های تلخ ایزد نوشته بود؟؟
|
 |
نظرات شما ( ) |
|
|