غزل - برای دل سنگی تو
روزى را با دادن صدقه فرود آرید . [نهج البلاغه]
منوی اصلی

[خـانه]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی وبلاگ
غزل - برای دل سنگی تو
بایگانی
دلتنگی
بهار 1384
زمستان 1383
موضوعات

لینک دوستان

لوگوی دوستان



جستجوی وبلاگ
 :جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
ارسال پیغام خصوصی
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
29974
بازدیدهای امروز وبلاگ
19
آمار بازدیدکنندگان

[گرفتن کد آمار وبلاگ ]

پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

مطالب زیر توسط   آیدین   نوشته شده است!

عنوان متن غزل چهارشنبه 84 فروردین 31  ساعت 1:52 صبح

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو :

 من خوب می شناختمش

نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود .

حتی زمان مرگ

آن لحظه های پر ز درد و غم و غروب ،

آن بیقرار عشق ،

چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود

  

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

 شب در میان تاریکی ، در نور ماهتاب

هر روز در درخشش خورشید تابناک

هر لحظه در برابر آیینه ی زمان

آن دختر سکوت ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود.

 

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

 جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد

هرگز خیانتی به دستان تو نکرد

هرگز نگاه پاک و زلال تو را ؛

با هیچ چشم سیاه مستی عوض نکرد

تا آخرین نفس ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود .

 

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

افسوس ! دیر شد ؛ ای کاش

کمی زودتر می آمدی .

اما بگو :

 من خوب می دانم

حتی در آن جهان

آن خفته ی خموش ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته است .

روزی اگر ....

اما ؛ نه ؛

او  ، دگر هرگز  نمی آید . حالا که رفته


  نظرات شما  ( )

 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ