غزل - برای دل سنگی تو
سخن گویید تا شناخته شوید که آدمى زیر زبانش نهان است . [نهج البلاغه]
منوی اصلی

[خـانه]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی وبلاگ
غزل - برای دل سنگی تو
بایگانی
دلتنگی
بهار 1384
زمستان 1383
موضوعات

لینک دوستان

لوگوی دوستان



جستجوی وبلاگ
 :جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
ارسال پیغام خصوصی
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
29964
بازدیدهای امروز وبلاگ
9
آمار بازدیدکنندگان

[گرفتن کد آمار وبلاگ ]

پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

مطالب زیر توسط   آیدین   نوشته شده است!

عنوان متن غزل چهارشنبه 84 فروردین 31  ساعت 1:39 صبح

زندگی خط به خط پایین می رود.
و تو خط به خط دورتر !

خط به خط
من،
مرده های متعفن!
چقدر نزدیکیم...
می ترسم گریه ام از قبرستان شروع شود.
می ترسم از قبرستان به خانه ....آه...قبرستان به خانه...
من هرگز باز نمی گردم!! 
مرگ و قطار...آه آناکارنینای مأیوس و معصوم من!!!!
حتی فکرش هم درد آور است!
چقدر از تولستوی بدم می آید.
سوت متعفن!!!
سوت متعفن
،
می گوید بیا...
من آمدم...بیا....می خواهیم همدگر را در آغوش بکشیم....بیا....
بیا...دستانت را باز کن ،در مقابلم بایست...
می خواهم تنت را....ذره ذره ی تنت را...‌
سفتی پستان هایت را...
و سپیدی بازوانت را،
سوتم را که شنیدی ،
مرا نگاه کن و دستانت را ....


منتظرت می مانم نه؟


  نظرات شما  ( )

 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ