غزل - برای دل سنگی تو
آن که بر اثر هر گناهی از برادرانش کناره گیری کند، دوستانش کم شوند . [امام علی علیه السلام]
منوی اصلی

[خـانه]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی وبلاگ
غزل - برای دل سنگی تو
بایگانی
دلتنگی
بهار 1384
زمستان 1383
موضوعات

لینک دوستان

لوگوی دوستان



جستجوی وبلاگ
 :جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
ارسال پیغام خصوصی
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
30022
بازدیدهای امروز وبلاگ
46
آمار بازدیدکنندگان

[گرفتن کد آمار وبلاگ ]

پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

مطالب زیر توسط   آیدین   نوشته شده است!

عنوان متن غزل یکشنبه 84 فروردین 21  ساعت 12:43 عصر

صد تا غزل گفتم برایت ؛ آخرش چه ؟
گیرم تو را من بی نهایت ..... آخرش چه ؟

در جاده های پیچ و خم دار و مه آلود
گیرم بیایم پا به پایت  ؛ آخرش چه ؟

گیرم که بازی کردی و من را نشاندی
رو صندلی سینمایت  ؛ آخرش چه ؟

این قصه آخر دارد اصلا ؛  یا ندارد ؟
ها ؟! در نمی آید صدایت ؛  آخرش چه ؟

گیرم رمان عشقی ما  آخر  سر
پایان بگیرد با جنایت ؛ آخرش چه ؟

یا خودکشی ؛ یا انتقامی احمقانه
گیرم نشستم در عزایت ؛ آخرش چه ؟

……...

من خسته ام ؛ حال غزل گفتن ندارم
گیرم غزل شد ماجرایت ؛  آخرش چه ؟؟؟؟؟؟...


  نظرات شما  ( )

 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ